مثنوی امت مومنه تقدیم به فرزندم(سروده ی خودم)
فرزندمن گر گوش داري سوي بابا
گويم تورا هان اي گل خوشبوي بابا
از ويژگيهاوصفات فردمؤمن
ازكجرويهاي حيات فردمؤمن
آغازميگرددكلام هر مسلمان
بانام ويادحضرت قدوس رحمن
آنگه زحق خواهدكه اي قيوم دادار
رحمت فرستي بر محمدوال اطهار
برامهات المؤمنين وكل اصحاب
برچار يارپاك،آن ياران ناياب
آنانكه ايمانراازآنهاوام داريم
ازكوشش آنهامسلمان نام داريم
آنگه دعا گويدتمام مسلمين را
غفران حق بر مؤمنات ومؤمنين را
فرزندمن مؤمن بسي اوصاف دارد
قلب و دلي چون آينه او صاف دارد
مؤمن بدورست ازبخيلي از حسادت
ازكبرو بدخلقي وكذب اندر شهادت
ازغيبت وظلم و ريا و قطع ارحام
ازاينكه زيرپاكند چيزي زاحكام
از رشوه ومكر ودروغ اوسخت دورست
بر ديدن نامحرمان اوسخت كور ست
او ازخيانت در امانت عار دارد
باشرب خمر و با ربا پيكار دارد
مؤمن دلي ازحرص وكينه پاك دارد
ازدشمني بااهل ايمان باک دارد
اوسخت ازمال يتيمان ميهراسد
بيچارگان و مستمندان مي نوازد
او ازسخن چيني وتهمت،عيبجويي
دورست همچون دوري اش ازغيبگويي
كي يك مسلمان ازپي جادو روان شد؟
شرك وفسادوكفر ازجادو عيان شد
كي يك مسلمان نقض پيمان مي كند؟كي؟
كي بي محلي او بمهمان مي كند؟كي؟
گربچه اي بر والدينش خشم دارد
بيشك جهنم برقدومش چشم دارد
همسايه هاازدست مؤمن در امانند
خواهندكه دائم دركنار اوبمانند
دست وزبانش را نگهداردمسلمان
مخلوق خالق را نيازاردمسلمان
مؤمن نمازو روزه وحج وزكاتش
از آتش دوزخ بودروزي نجاتش
ازعلم ودانش بهره هاگيرد مسلمان
ازمهدخود تاآن دمي ميرد مسلمان
قرآن زقلب او بسان شمس تابد
بايادحق بيدارمي گردد وخوابد
درپنج وقت اوبا جماعت درنمازش
ازرب خودبا سوزدل خواهدنيازش
ازياد مرگ و توبه غافل كي شوداو؟
ازشاهراه دين به باطل كي رود او؟
مؤمن كمك درهر بلااز صبرگيرد
شكرخداگويد اگر از فقرميرد
سرلوحه ي كار مسلمانست اخلاص
اصل و اساس و بيخ ايمانست اخلاص
روي زمين راگر پر ازنيكي نمايي
شرك ونفاقست گربود ازخودنمايي
فرزندمن بابا دلش خونست ازدرد
زيرانميبيند دراين دنيايكي مرد
مؤمن دراين دوران دلي غمناك دارد
اوسينه اي از درد دين صدچاك دارد
از روح دين چيزي نماندافسوس افسوس
ازدل نمازي كس نخواندافسوس افسوس
واحسرتاواحسرتا قرآن تبه شد
واحسرتا روي مسلمانان سيه شد
فرياد فرياد ازغم واندوه اسلام
شد پاش پاش ازاختلاف انبوه اسلام
واحسرتااسلام را برداركردند
چشم رسول الله را خونباركردند
بايدمسلمان راه دين درپيش گيرد
راه رسول مه جبين خويش گيرد
آه اي مسلمان دست بردار ازمسلمان
تاكي مسلمان باد بر دار مسلمان؟
قدرت اگر داري توبر كفارميتاز
برلشكر مكار استكبارميتاز
باجان ومال خود بسيج راه دين شو
بر درد بي ديني زعمق دل غمين شو
اول توخودازنقض ايمان دست بردار
ازپيروي نفس و شيطان دست بردار
آنگه خودت را وقف دين مصطفي كن
اين درد بي ديني مردم راشفاكن
امر بمعروف و زمنكرنهي كردن
يعني زبهرمنع منكرسعي كردن
اينست راه رستن ازبند اسارت
ازبندذلت بندعصيان و شقاوت
يارب توسوز ودرد دين درسينه انداز
درسينه شوق عزت ديرينه انداز
ازبندظلمت امت احمدرهاكن
اين درد بي ديني امت را دواكن
يارب رسو ل وصحب او زحمت كشيدند
درراه نشردين تو غربت چشيدند
يارب درخت دين ز خون پربار گرديد
رخساره ي شاه رسل خونبارگرديد
تالحظه ي موت او زامت يادميكرد
واامتي واامتي فريادميكرد
يارب دل محبوب خود راشاد گردان
ازبندذلت امتش آزاد گردان
جرم وگناه امت احمد ببخشا
بر روسياهي چون بشيراحمدببخشا
